1403/09/13 - 1 جمادى الآخرة 1446 - 2024/12/03
العربیة فارسی

Astronomical Research Center (A.R.C.)

مرکز مطالعات و پژوهشهای فلکی - نجومی
6999 | نجوم در گذر زمان | 1403/04/27 213 | چاپ

دربارۀ کسوف ۲۰ مرداد همه چیز دربارۀ خورشید گرفتگی، نمادها و نشانه‌ها از باستان تا امروز

-----------------------
    ۲۷  تیر  ۱۳۷۸
-----------------------
دربارۀ کسوف ۲۰ مرداد
همه چیز دربارۀ خورشید گرفتگی، نمادها و نشانه‌ها از باستان تا امروز
خورشید گرفتگی چیست؟
روزنامه صبح امروز، ۲۷ تیر ۱۳۷۸، ص ۸

 در پایان هر ماه قمری زمانی که آخرین پرتوی کم فروغ هلال باریک ماه در تلألو درخشش کور کنندۀ خورشید صبحگاهی پنهان می‌شود، بخت این وجود دارد که پیکر ماه از برابر خورشید عبور کند. چنین رویدادی قرص درخشان خورشید را از دیده‌ها پنهان می‌کند و سایۀ تیره‌ای را بر سطح سیارۀ زمین به حرکت در می‌آورد.
کسانی که اقبال بلندی داشته باشند و این سایۀ تیره بر سر آن‌ها بیافتد برای لحظاتی شبی زودهنگام را در میان روز روشن تجربه می‌کنند. ستارگان آسمان در چنین شب ناپایداری یک به یک پدیدار می‌شوند، زمین و آسمان جلوه‌ای هراسناک به خود می‌گیرند و حیوانات و پرندگان که وقوع چیزی غریب را حس می‌کنند با آوایی دلخراش ناله سر می‌دهند و حتی برخی برای خوابی شبانه آماده می‌شوند. در این میان اما، منظرۀ خود خورشید از همه خوف‌انگیزتر است. در جایی که تا دقایقی پیش قرص درخشان خورشید قرار داشت چیزی به جز جسمی سیاه دیده نمی‌شود. اما دور آن را هاله‌ای روشن و مروارید فام فرا می‌گیرد که شعله‌هایی ارغوانی رنگ تا هزاران کیلومتر از سطح آن به فضا زبانه می‌کشند. این هالۀ روشن را «تاج خورشیدی» و آن شعله‌های غول آسا و سرکش را «زبانه» می‌نامیم. 
کسوفی برای تمام فصول؟
اگر در پایان هر ماه قمری قرص ماه از برابر خورشید عبور می‌کند پس چرا در هر سال قمری شاهد وقوع ۱۲ کسوف یا گرفت کامل آفتاب نیستیم؟
دلیل این موضوع چندان پیچیده نیست. با این حال درک دقیق آن برای بشر اولیه سال‌ها طول کشید. 
مسیر ظاهری ماه و خورشید در آسمان بر هم منطبق نیست بلکه این دو تا حدی نسبت به یکدیگر کج‌اند و زاویه می‌سازند. تعیین مقدار این کجی به راحتی با رصد ممکن است و بارها این کار انجام شده است. طبق دقیق‌ترین سنجش‌ها، مسیر ماه در آسمان با مسیر خورشید زاویه‌ای برابر با ۵ درجه و ۸ دقیقه قوسی می‌سازد. اندازۀ قطر ظاهری قرص‌های ماه و خورشید در آسمان زمین در حدود ۰.۵ درجه است. برای وقوع کسوف این دو جسم باید آن قدر در آسمان (و نه در فضا) به هم نزدیک شوند که فاصلۀ مرکز قرص‌های آن‌ها از یکدیگر دست کم به نیم درجه برسد. در این حالت امکان اینکه ماه حداقل جلوی بخشی از قرص خورشید را بگیرد و سد کند وجود دارد. در مواقع دیگر ماه از فضای خالی بالا یا پایین قرص خورشید عبور می‌کند و کسوفی روی نمی‌دهد. 
انواع کسوف
گفتیم شرط اولیۀ وقوع كسوف آن است که فاصلۀ مراکز قرص‌های ماه و خورشید دست کم به ۰.۵ درجه برسد. این دو قرص تا زمانی که بر یکدیگر منطبق نشوند، پدیده‌ای که در زمین مشاهده خواهد شد «کسوف جزئی» نام می‌گیرد چون فقط «بخش» یا «جزئی» از قرص مرئی خورشید در طی آن پوشیده می‌شود. حال اگر مراکز این دو قرص تقریباً بر هم منطبق شوند و ماه تمام سطح خورشید را بپوشاند کسوف «کلی» یا «کامل» روی می‌دهد. پنهان شدن خورشید به هنگام کسوف نشانۀ آن است که ماه به ما نزدیک‌تر از خورشید است و گرنه نمی‌توانست سطح آن را از دید ما مخفی کند.
دید فضایی
تمام آنچه که تا کنون گفته شد از دید ناظری بود که بر سطح زمین قرار داشت و در مشاهدات خود آسمان را به شکل سطحی دو بعدی می‌دید. از دید ناظری که در فضا قرار دارد و اجرام سماوی را در سه بعد می‌بیند، به هنگام کسوف سایۀ تیره و غول آسایی که همواره در پس ماه تا مسافت ۳۸۶۶۰۰ کیلومتر کشیده شده است بر بخش‌هایی از سطح زمین می‌افتد. ماه و زمین در مدار خود ثابت نیستند و حرکت می‌کنند. پس این سایه نیز در همان جهت گردش تمام اجرام منظومۀ شمسی، یعنی از غرب به شرق در حرکت است. از دید این ناظر در اطراف بخش سایۀ تیره و گردی که بر سطح زمین حرکت می‌کند، بخش دیگری دیده می‌شود که هر چند تیرگی «سایه» نیست، اما نوری نیز که بر آن می‌تابد از مواقع دیگر کمتر است، این بخش حاشیه‌ای «نیم سایه» نام دارد. 
باورهای باستانی دربارۀ کسوف
صحنه نمایش کسوف، جایی به وسعت تمام پهنۀ سیارۀ زمین است. پس بیهوده نخواهد بود اگر انتظار داشته باشیم تمام تمدن‌های باستانی جهان، افسانه‌ها و اسطوره‌هایی دربارۀ چگونگی وقوع کسوف داشته باشند. ما در اینجا به اسطوره‌های سایر ملل دربارۀ پدیدۀ خورشید گرفتگی اشاره‌هایی خواهیم داشت اما تأکید خود را برای نخستین بار بر چگونگی تحول اندیشۀ ایرانیان از این پدیده می‌گذاریم.
در میان گنجینۀ انبوه ایران باستان بعضی ،نقوش حکاکی‌ها و سنگ نبشته‌ها موجودند که تاکنون هیچ تفسیر نمادین خاصی برای آن‌ها یافت نشده است. طرحی که سال‌هاست روی آن کار می‌کنم گردآوری مجموعه‌ای منحصر به فرد از نهادهای نجومی در میان این انبوه آثار است که به باور من برخی از آن‌ها، نمایندۀ چیزی هستند که می‌توان به یادگاری از ثبت یک پدیدۀ نادر خورشیدی یعنی کسوف، نسبت داد. یکی از این موارد گردن آویزی ایلامی متعلق به ۱۴۰۰ تا ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است که نقشی از خورشید را با ۸ پرتو منظم نشان می‌دهد. 
نکتۀ شگفتی آفرین در این گردن آویز وجود شماری نمادهای ستاره مانند بر گرداگرد این خورشید است. در حالی که می‌دانیم هیچ گاه به هنگام روز و در حالی که هنوز خورشید در آسمان است نمی‌توان هیچ ستاره‌ای را در مجاورت خورشید مشاهده کرد. 
تنها به هنگام گرفت کامل آفتاب است که ستاره‌های درخشان آسمان فرصتی می‌یابند تا در کنار پرتوهای کشیده و مروارید رنگ تاج خورشیدی مشاهده شوند! آیا هنرمند ایلامی نیز چنین منظره‌ای را در ذهن داشت؟ آیا کسوف‌های کاملی که در سده ۱۳ یا ۱۴ پیش از میلاد، از ایلام یا خوزستان امروزی امکان مشاهده داشتند منشأ خلق چنین اثری بودند؟
در آثار دوره‌های اشکانی و ساسانی، یعنی زمانی که کیش زرتشت رسمیت یافت، شاهد نخستین گام‌ها در راه تبیین علمی پدیده‌های کسوف (خورشید گرفتگی) و خسوف (ماه گرفتگی) هستیم. ایرانیان در این دوره طبق باورهای «مغان» (که برخی از آنها در تضاد آشکار با آموزه‌های زرتشتی بود) پنج سیارۀ تیر، ناهید، بهرام، هورمزد و کیوان را پلید می‌شمردند. خورشید و ماه نیز گاه به سبب
کسوف و خسوف در میان این جمع به عنوان ششمین و هفتمین سیارۀ پلید به شمار می‌آمدند و این به صراحت مغایر با احترامی بود که ایرانیان همواره نسبت به این دو قائل بودند، به ناچار برای حل این معضل که چگونه گهگاه خورشید یا ماه به سیاهی پلیدی آلوده می‌شدند، به خلق «ماه سیاه» (ماه اپاختری) و «خورشید سیاه» (مهر اپاختری) دست یازیدند. این دو، هر از چندی جلوی ماه و خورشید قرار می‌گرفتند و سبب گرفتگی آن‌ها و ایجاد خسوف و کسوف می‌شدند. در «بن دهش» یا کتاب «آفرینش آغازین» که دانشنامه‌ای کهن از معارف ایرانیان باستان است چنین نوشته است که: «در آغاز هنگامی که اهریمن در تاخت، چنان بود که مهر و ماه تاریک به سبب بستگی به گردونۀ خورشید و ماه، گناهکاری نتوانستند کرد. ]پس چون[ به نیمروز که روز و شب برابر بود اهریمن در تاخت، در سپهر نیز مهر تاریک بر ]ضد[ خورشید، [و] ماه تاریک برضد ماه در آمدند ]و[ مهر و ماه تاریک، شهریار تاریکان شدند.»
چیست کسوف شمس؟
«قمر به آخر ماه تازی، بامدادان باریک بود و ز آفتاب، سوی مغرب شبانگاه چون ماه تازی دیگر، نوگردد و ز آفتاب سوی مشرق شود؛ تا از مغرب آفتاب به مشرق شود، ناچاره بر وی بگذرد، این گذشتن اگر بر آن نهاد بود که میان آفتاب و میان بصر ]= چشم[ ما باشد، او را از ما بپوشاند یا همه، یا پاره‌ای، پس آن سیاهی کسوف که بر آفتاب دیده‌اید، آن، تن قمر است به لون ]= رنگ[ خویش که آفتاب را از ما بپوشد.»
آنچه به هنگام کسوف جزئی روی می‌دهد 
همان گونه که گفته شد شرط وقوع کسوف آن است که ماه و خورشید هم زمان در یک نقطه از آسمان قرار داشته باشند. این شرط تابستان امسال در پایان ماه قمری ربیع الثانی مطابق با ساعات بعد از ظهر چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۷۸ خورشیدی که قسمت تاریک ماه به طرف زمین است برقرار می شود. 
همان طور که از قول «ابوریحان بیرونی» خواندید در چنین وضعیتی چون ماه بخواهد از غرب آفتاب به سمت شرق آن برود، به ناچار از برابر قرص آن می‌گذرد و سبب «گرفت» خورشید، یا کسوف می‌شود.
كسوف ۲۰ مرداد ۷۸ با ظهور لکه‌ای کوچک در سمت شمال غربی قرص خورشید آغاز می‌شود. این لکه که در واقع پیکره تاریک ماه است به تدریج با حرکت ماه در مدارش روی قرص خورشید پیش می‌رود. گویی دستی نامرئی مشغول «قاچ» کردن خورشید است و هر بار بخشی از آن را «قاج» می‌زند. نور خورشید در این میان به تدریج کاهش می‌یابد.
مثلاً در هنگامی که ۵۹ درصد از سطح خورشید پوشیده است، درخشش قاچی که باقی می‌ماند به اندازۀ نور آفتابی پریده رنگ در یک روز صاف مریخی است. این روند ادامه می‌یابد تا آنکه فقط یک هلال بسیار درخشان از سطح خورشید باقی بماند. زمانی که ۹۷ درصد قرص آفتاب پوشیده شود نور آن به فروغ دور دست خورشیدی می‌ماند که از یکی از اقمار سیاره دور دست، اما غول پیکر «مشتری» مشاهده شود. حال اگر جایی که ما هستیم فقط در مسیر نیم سایه ماه قرار داشته باشد قرص خورشید بیش از این پوشیده نمی‌شود و ماه به تدریج با ادامۀ حرکت مداری خود، کم کم از برابر قرص آفتاب کنار می‌رود و «کسوف جزئی» پایان می‌پذیرد. به هنگام کسوف ۲۰ مرداد، بسیاری از مناطق کشور ما در مسیر کسوف کلی نیستند و گرفتگی آفتاب در آن‌ها به صورت جزئی مشاهده می‌شود. مثلاً در تهران حداکثر ۹۴ درصد و در مشهد ۸۴ درصد از قرص آفتاب پوشیده می‌شود.
هنگام کسوف کلی چه اتفاقی افتد؟ 
همان گونه که قبلاً نیز گفته شد به هنگام کسوف کلی سایۀ ماه در نوار باریکی از سطح زمین شروع به حرکت می‌کند. در این نوار باریک ماجرا همانند کسوف جزئی با ظهور لکه‌ای کوچک و نامحسوس در لبۀ شمال غربی قرص ماه آغاز می‌شود. این لحظه را «تماس اول» می‌نامیم. قرص ناپیدای ماه که به تدریج در مدارش به سمت جنوب شرقی در حرکت است، با گذشت هر ثانیه بخش بزرگ‌تری از لبۀ غربی خورشید را می‌پوشاند. این کار حدود یک ساعت یا بیشتر طول می‌کشد تا آنکه بخش اعظم سطح درخشان قابل مشاهدۀ خورشید به نام «رخشانکره» در پس ماه پنهان شود. با نزدیکی لحظۀ «تماس دوم» یا آغاز کلیت، آسمان رو به تاریکی می‌گذارد و تابش خورشید بر سطح اجسام حالتی عجیب می‌یابد. سایه‌هایی که اجسام از خود می‌اندازند دیگر لبه‌های محو و نامشخص ندارد؛ بلکه مرزهای نور و تاریکی همانند آنچه که فضانوردان در سطح ماه شاهد آن بودند کاملاً واضح و تیز به چشم می خورند. دلیل، آن است که نور خورشید در این لحظات پیش از کلیت، همانند یک چشمۀ نور نقطه‌ای عمل می‌کند و نه یک قرص دایره‌ای شکل. هنگامی که تقریباً سه چهارم قرص خورشید پوشیده می‌شود، نوری که از لا به لای برگ‌های درختان بر زمین می‌تابد صدها تصویر بزرگ و کوچک هلالی شکل روی زمین تشکیل می‌دهد.
با نزدیکی سایۀ ماه به نزدیکی محل ناظر، سایه‌ای غول پیکر بر فراز افق آشکار می‎شود. این سایه با سرعتی گیج کننده که گاه تا ۲ کیلومتر در ثانیه نیز می‌رسد به سوی ناظر می‌شتابد، این سایۀ تیره چیزی جز همان مخروط سایۀ ماه نیست! 
در آخرین دقیقۀ پیش از کلیت، سایه‌های تاریک و روشنی، مانند سایۀ امواج آب بر کف استخر، روی تمام سطوح اطراف دیده می‌شوند. این سایه‌ها چنان به سرعت روی زمین در حرکتند که اندازه‌گیری فاصله و پهنای آن‌ها به طور مستقیم بسیار دشوار است. کسانی که در چین کسوف بزرگ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۲۶۱ ش ۲۹ جمادی الثانی ۱۲۹۹ق. شاهد ظهور این سایه‌ها بودند آن‌ها را سایه‌های «دو دوزن» نامیده بودند. اما من ترجیح می‌دهم آن‌ها را «سایه‌های پرنده» (با تشديد حرف «ر») بنامم. علت پیدایش این سایه‌ها یکی از رازهای کسوف است و چون تنها به هنگام کسوف دیده می‌شوند هنوز توضیح علمی قانع کننده‌ای برای آن‌ها وجود ندارد.
تقریباً ۱۵ ثانیه مانده به آغاز کلیت، هلال باریکی که از خورشید باقی مانده به قطعاتی می‌شکند، در این هنگام آنچه ما شاهد آن هستیم تابش نور خورشید از خلال دره‌های لبۀ قرص ماه است. 
این پدیده را به افتخار اخترشناس انگلیسی که نخستین بار به آن‌ها اشاره کرد «تسبیح بی‌لی» می‌خوانند هر چند مدارکی وجود دارد که پیش از کسان دیگر این پدیده را مشاهده و ثبت کرده بودند.
درست در لحظۀ آغاز کلیت، یا لحظۀ «تماس دوم» دانه‌های «تسبیح بی‌لی» یک به یک ناپدید می‌شوند و به جای آن‌ها «زبانه»های سرخ رنگ و «رنگین‌کره» (یا بخش میانی جو خورشید) پیرامون جرم تاریک ماه آشکار می‌شوند. نور خورشید در مواقع عادی این بخش‌ها را که کم نورترند از چشم پنهان می‌کند و آن‌ها را فقط هنگام کسوف کلی می‌توان دید. آخرین دانۀ «تسبیح بی‌لی»، یا آخرین بخش از سطح درخشان خورشید، آن‌چنان در مقایسه با رنگین‌کره و زبانه‌ها درخشان است که برای آن نام خاصی نیز پیشنهاد شده است: انگشتری الماس. 
این آخرین دانۀ تسبیح، به نگینی می‌ماند که مجموعۀ رنگین‌کره و زبانه‌ها، حلقۀ آن را می‌سازند. برخی آن را به قياس منظرۀ جرقۀ چشم افراد شریر در کارتون‌های کودکان، «جرقۀ شرارت» نیز می‌خوانند، با خاموشی آخرین دانۀ تسبیح بی‌لی، اوج کسوف فرا می‌رسد. تمام رنگین‌کره همچون نوار باریک صورتی رنگی گرداگرد لبۀ تاریک ماه پدیدار می‌گردد. رشته‌های دراز و درخشانی که نور آن‌ها همانند نور ماه به هنگام «بدر» است از محل سابق خورشید به اندازۀ چندین برابر قطر خورشید به داخل قلب تیرۀ فضای بین سیاره‌ای کشیده می‌شوند. این رشته‌های به هم پیوسته را «تاج خورشیدی» می‌نامند. شکل تاج از یک کسوف تا کسوف دیگر ثابت نیست و همراه با چرخه ۱۱ سالۀ لکه‌های خورشیدی تغییر می‌کند. اگر کسوفی در وسط چرخۀ ۱۱ ساله که تعداد لکه‌ها به حداقل می‌رسد روی دهد (مانند کسوف ۲۰ آبان ۷۴) شکل تاج ظاهری کشیده و ناهموار خواهد داشت که بی شباهت به نشان «فره‌وهر» در کتیبه‌های هخامنشی (نقش رستم، شیراز) نیست.
اگر کسوف در نزدیکی زمان اوج شمار لکه‌ها اتفاق بیفتد مانند کسوف ۲۰ مرداد ۷۸، احتمال زیاد می‌رود که شکل تاج، ظاهری دایره مانند داشته باشد که یادآور گل آذین آفتابگردان، یا گیسوی سپید و ژولیدۀ «خورشید خانم» در نقاشی‌های سنتی ایران است!
گفتیم که درخشندگی تاج زیاد نیست - تقریباً در حد درخشندگی ماه به هنگام بدر، بنابراین می‌توان مستقیماً به آن نگریست. اما باید مراقب بود؛ چون هر لحظه ممکن است با پایان کلیت، نور کورکنندۀ «رخشان کره» دوباره از پس ماه پیدا شود.
مشخصات کامل کسوف ۲۰ مرداد ۷۸ 
کسوف، روز چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۷۸ شمسی مقارن طلوع خورشید در شمال غربی اقیانوس اطلس، جایی در ۶۰۰ کیلومتری شرق بندر نیویورک آغاز می‌شود، در این هنگام در تهران ساعت ۱۴ و صفر دقیقه و ۵۷ ثانیه به وقت تابستانی ایران است.
در این هنگام برای مردم شمال شرقی ایالات متحده و شرق کانادا که صبح به تازگی آغاز شده است، آفتاب به حالت کسوف جزئی طلوع می‌کند.
در آغاز مسیر کلیت پهنای سایۀ ماه ۶۱ کیلومتر و «زمان مکث » یا پوشیدگی خورشید ۴۷ ثانیه است. 
سپس سایۀ ماه با سرعت ۵.۰ کیلومتر در ثانیه به طرف شرق جابه جا می‌شود و مسافتی نزدیک به ۵۰۰۰ کیلومتر را روی آب‌های اقیانوس اطلس می‌پیماید بی آنکه با جزیره یا قطعه‌ای از خشکی مواجه شود.
۳۹ دقیقه بعد در ساعت ۱۴ و ۴۰ دقیقه به وقت تابستانی تهران سایۀ ماه نخستین تماس را با خشکی در جنوبی‌ترین نقطة مجمع الجزایر بریتانیا نخستین تماس را با خشکی برقرار می‌کند. پهنای سایه در این هنگام ۱۰۴ کیلومتر، زمان مکت ۲ دقیقه و ۲ ثانیه، ارتفاع خورشید از افق ۴۵.۳ درجه است. سرعت سایه ماه در اینجا به ۰.۹۱کیلومتر در ثانیه کاهش یافته است.
پس مسیر گرفتگی کلی پس از عبور از قرار استان‌های «دوون» و «کورنوال» انگلیس با سرعت ۰.۸کیلومتر در ثانیه از تنگۀ مانش میان انگلیس و فرانسه می‎گذرد و در شمال بندر «لوهاور» فرانسه به خاک اروپا می‌رسد. در فرانسه خط مرکزی کلیت از شهرهای «روآن»، «رمس» و «متز» می‌گذرد و علاوه بر آن گوشه‌ای نیز به بخش‌های جنوبی کشورهای بلژیک (بولون و ویرتون) و لوکزامبورگ (دیفردان و خود لوکزامبورگ) می‌مالد و وارد آلمان می‌شود و از فراز شهرهای «کارلسروهه»، اشتوتگارت»، «اولم» (زادگاه آلبرت اینشتین)، «آوگسبورگ» و «مونیخ» گذشته به کشور اتریش، شمالی‌ترین بخش کشور تازه بنیاد «اسلوونی» و مجارستان می‌رسد. در اتریش و مجارستان مسیر سایۀ ماه از شهرهای «سالزبورگ»، «ولس»، «لینتز»، «وینر نواشتاد»، «گراتس» «کچ که‌میت» و «زیگد» می‌گذرد و به یوگسلاوی و شهرهای «سوبوتیکا» و «کیکیندا» می‌رسد و به سوی رومانی و شهرهای «آراد»، «تیموشوآرا» و شهر کوچک «ریمنیکوویل چه آ» می‌رسد.
مسیر کسوف در ایران
پیش از ورود سایۀ ماه به خاک ایران، کسوف جزئی یا نیم سایه‌ای در بسیاری از نقاط ایران آغاز شده است. با این تفاوت که کسوف جزئی در شهرهایی که روی مسیر کلیت قرار دارند تا پوشیدگی تمام قرص خورشید ادامه می‌یابد، اما در شهرها و روستاهایی که بیرون این مسیر هستند، خورشید هیچ گاه به طور کامل پوشیده نمی‌شود.  بلکه کسوف تا آنجا پیش می‌رود که تنها هلال درخشان و باریکی از سطح خورشید باقی بماند و پس از آن کسوف جزئی رو به پایان می‌گذارد.
بررسی مسیر کسوف در ایران را با ذکر نام مناطقی که روی خط کلیت قرار دارند آغاز می‌کنیم. 
مسیر کسوف کلی در ایران
پس از شهر مرزی پنجوین در شمال عراق، مرکز سایۀ تیره ماه در ساعت ۱۶ و ۲۱ دقیقه و ۳۶ ثانیه به وقت تابستانی تهران در روستای مرزی «درکی» از توابع مریوان وارد خاک ایران می‌شود. این روستای کوچک در ۱۷ کیلومتری جنوب شهر مریوان واقع است و زمان کلیت کسوف یا همان پوشیدگی خورشید در آن به ۲ دقیقه و ۲ ثانیه می‌رسد که از تمام دیگر نقاط ایران بیشتر است. کسانی که هر ثانیۀ این خورشید گرفتگی برای آنان اهمیت دارد بهتر است در همین روستای مرزی به شکار کسوف بنشینند، چون از آنجا بهتر یافت نمی‌شود. اما به سبب پدیدۀ خاصی، این عده می‌توانند حتی تا ۲ ثانیه نیز بر مدت کلیت کسوف بیفزایند!
این عده برای این کار باید تا می‌توانند در امتداد راهی کوهستانی که به سمت جنوب غربی و مرز شمال عراق امتداد دارد به اندازۀ ۱۰ کیلومتر پیش بروند. در این صورت زمان کسوف کلی برای آن‌ها به ۲ دقیقه و ۴ ثانیه افزایش می‌یابد! در تمام دیگر مناطق نیز با چنین تدبیری می‌توان تا ۲ ثانیه بر مقدار کلیت کسوف افزود. پهنای مسیر گرفتگی کلی در ایران در اغلب مناطق از ۱۰۰ کیلومتر بیشتر است و به همین سبب می‌توان شهرها و روستاهای واقع بر مسیر کسوف را به ۳ گروه تقسیم کرد. 
گروه اول شامل شهرها و روستاهایی است که حداکثر فقط مثبت یا منفی پنج کیلومتر با مسیر «خط مرکزی» سایۀ ماه فاصله دارند و به همین سبب زمان کلیت در آن‌ها بیشتر است و کسوف کلی در آن‌ها طولانی‌تر دیده می‌شود.
گروه دوم، شهرها و روستاهایی را شامل می‌شود که چون روی خط مرکزی سایۀ ماه قرار ندارند، زمان گرفتگی خورشید در آن‌ها اندکی کوتاه‌تر است، اما کسوف کلی در آن‌ها نیز، هر چند کوتاه‌تر دیده می‌شود.
طول مسیر کسوف کلی در ایران به ۱۹۰۰ کیلومتر می‌رسد که از تمام کشورهای دیگر بیشتر است. 
کسوف جزئی در ایران
همان‌گونه که پیش از این نیز گفته شد قبل از ورود سایۀ ماه به خاک ایران، کسوف جزئی یا نیم‌سایه‌ای در بسیاری از نقاط ایران آغاز شده است. 
در تمام دیگر شهرهای کشور که یادی از آن‌ها نشد کسوف به صورت جزئی رؤیت می‌شود یعنی بخشی از قرص خورشید طی کسوف مرئی باقی می‌ماند، اما درصد گرفتگی در مناطق مختلف متفاوت است. بیشترین گرفتگی جزئی از غرب به شرق به ترتیب برای شهرهای سقز، همدان، خرم آباد، اراک، فارسان، اردستان، نائین، بروجن، آباده، یزد، تفت، مهریز، بافق، سیرجان، زرند کرمان، بافت سبزواران، خاش، ایرانشهر، زاهدان و سرباز روی می‌دهد. کمترین گرفتگی جزئی در مشهد و به طور کلی شمال استان خراسان که از خط مرکزی کسوف بسیار دورند، روی خواهد داد.
بهترین مکان رصد
بهترین مکان رصد برای کسانی است که محل زندگی آن‌ها روی خط مرکزی کسوف قرار دارد، آن‌هایی که در مناطق گروه ۲ زندگی می‌کنند یعنی محل زندگی آن‌ها با خط مرکزی کسوف فاصله‌ای بیش از مثبت یا منفی پنج کیلومتر دارد، می‌توانند برای حداکثر بهره‌برداری از فرصت یا به یکی از مناطق گروه ۱ سفر کنند و یا در همان محل زندگی خود بمانند. هر چند در این حالت، زمان پوشیدگی خورشید برای آن‌ها چند ثانیه‌ای کوتاه‌تر است. 
پایان کسوف
مسیركسوف کلی پس از خروج از خاک ایران وارد پاکستان می‌شود و از فراز شهر ساحلی کراچی و شوره‌زار کوچ می‌گذرد و به خاک هند می‌رسد. در هند مسیر کسوف کلی از شهرهای برهان پور، آکولا، یاواتمال، چاندراپور، جگدل‌پور، وجی‌پور می‌گذرد و در ساعت ۱۷ و ۶ دقیقه میگ و ۲۳ ثانیه به وقت تابستانی ایران مقارن غروب آفتاب به وقت محلی، تماس سایه تیرۀ ماه با زمین در خلیج بنگال قطع می‌شود. هر چند کسوف جزئی در برخی مناطق اطراف هنوز ادامه خواهد داشت.
سایه ماه در طی ۳ ساعت و ۷ دقیقه، مسیری به طول تقریبی ۱۴۰۰۰ کیلومتر را در پهنه‌ای به وسعت ۰.۲ درصد سطح زمین می‌پیماید.
هنگام کسوف، چشمانتان بی بلا 
لا بد شنیده‌اید که می‌گویند هنگام جوشکاری نباید به شعلۀ آن نگریست. دمای مشعل جوشکاری برق به ۳۴۰۰ درجه می‌رسد. در این حالت آهن کاملاً ذوب می‌شود و مانند آب داخل سماور می جوشد و غلیان می‌کند. خورشید به مراتب از شعلۀ جوشکاری برق داغ‌تر است. دمای آن به تقریباً ۵۷۰۰ درجه سانتیگراد می‌رسد. با چنین حرارتی، طبعاً نگریستن به آن حتی از شعلۀ جوشکاری هم زیان‌بارتر است و چشم را تا مدت ها خیره می‌کند.
چشم ما برای دیدن اشیاء به یک عدسی شفاف مجهز است که نور را در عقب چشم روی یاخته‌های عصب بینایی متمرکز می‌کند. این یاخته‌ها کاملاً تخصص یافته هستند و فقط به نور حساسند، ولی درد را حس نمی‌کنند. اگر زمانی دراز به خورشید نگاه کنید نور و گرمایی که عدسی چشم روی این یاخته‌ها متمرکز می‌کند، واکنش‌های شیمیایی درون یاخته‌ها را چنان فعال می‌کند و سرعت می‌دهد که آن‌ها به سرعت اشباع می‌شوند و دیگر در برابر نور، واکنشی نشان نمی‌دهند. دلیل خیرگی چشم و دیدن نقطه‌ای نورانی و سبز رنگ پس از نگریستن به خورشید نیز همین اشباع شدن یاخته‌های عصبی است.
حال اگر زمانی دراز به خورشید بنگرید، گرمایی که عدسی چشم روی این بخش متمرکز می‌کند چنان افزایش می‌یابد که آن‌ها را عملاً می‌سوزاند، سوختن این یاخته‌ها به معنی کور شدن چشم است. 
چهار سال پیش به هنگام کسوف به یاد ماندنی ۲ آبان ۷۴ مردم را از نگریستن به کسوف جزئی بر حذر می‌داشتم بسیاری به این فکر افتاده بودند که گویا هنگام کسوف اشعۀ مرموز و خطرناکی از خورشید ساطع می‌شود که چشم را کور می‌کند. برای همین بسیاری از والدین اجازه ندادند تا فرزندانشان منظرۀ کسوف را تماشا کنند. به این عده باید گفت که نگریستن به خورشید همیشه زیان‌بار است و چشم را خیره می‌کند. به هنگام کسوف جزئی چون ماه بخشی از خورشید را می‌پوشاند، بعضی خیال می‌کنند که نگاه کردن به آن بی خطر است. این فکر اشتباه است.
درخشش خورشید به هنگام کسوف جزئی در كمال تعجب تفاوت چندانی با مواقع عادی ندارد. در مواقع عادی ما احتمالاً هرگز بیش از یک ثانیه و یا کمتر به خورشید نگاه نمی‌کنیم، اما به هنگام کسوف جزئی که منظرۀ زیبایی دارد ممکن است چنان از خود غافل شویم که بخواهیم تمام آن را از ابتدا تا انتها (که قریب به ۳ ساعت طول می‌کشد) ببینیم. طبعاً نگریستن طولانی به آفتاب است که سبب آسیب دیدن چشم می‌شود و نه خود منظرۀ کسوف جزئی.
تماشای کسوف کلی کاملاً بی خطر است! 
زمانی که خورشید کاملاً در پشت ماه پنهان شد می‌توان با خیال راحت به آن نگریست. درخشش تاج خورشیدی (که به هنگام کسوف کلی آشکار می‌شود) تقریباً برابر با درخشش ماه شب چهارده است و نگریستن به آن اصلاً خطرناک نیست. پس اگر به مناطقی سفر می‌کنید که کسوف در آنجا کلی است، طی تقریباً دو دقیقه‌ای که کلیت طول می‌کشد با خیال راحت به خورشید نگاه کنید و از منظره فراموش ناشدنی آن حداکثر بهره را ببرید. 
حسین علیزاده غرب
روزنامه صبح امروز، ۲۷ تیر ۱۳۷۸، ص ۸.
---------------------------------------------
تذکر: در اين بخش برانيم كه نگاهى به رخدادهاى نجومى و مسائل مرتبط با آن را كه، مطبوعات قديمى در اين روز منتشر نموده اند ، بيندازيم و اخبار آنها را بازنشر نماييم .قابل ذکر است که باز نشر این اخبار با ذکر منبع انجام خواهد  شد و به عنوان تایید یا رد آن خبر یا منبع  نیست و  هدف قرار دادن  اطلاعات نجومی منشر شده جهت استفاده  پژوهشگران و علاقه مندان خواهد بود.